سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

ترسیم مصائب در شب نوزدهم رمضان

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

کشتی عـالـم ایجاد به موج خـطر است           چرخ را توطئه ای باز مگر زیر سر است

کوفه از نقـشه شوم دگری با خبر است           دل شب جانب مسجد شبحی رهسپر است


تیـغ در جامه نهـان جانب مسجد پـویـد

گام گامش سخن از فاجعـه ای می گوید

شـرر از فـاجـعـه بـرق نگـاهـش ریـزد           تیره گی از دل تاریک و سیاهش ریزد

خـشـم دادار ز تـصمیـم گـنـاهش ریـزد           آسمان خـون بنگر بر سر راهش ریزد

با شتاب از همه جا روی به مسجد آرد

نـقــشـۀ ریخـتـن خــون عــلـی را دارد

کاش گردد ز سماء صاعقه نـازل شـب           کاش از پنجۀ غـم پـاره شود دل امشب

یـا سـر راه بـگـیـرید به قـاتــل امـشـب           یا عـلی را بـنـشـانـید بـه مـنـزل امشب

چه به تعجـیل ز ره مهر جهان تاب آید

نگـذاریـد که مــولا سـوی محـراب آیـد

آسـمان نـالـه خـدا را ز دل تـنـک بـزن           شیشه عمـر قـدر را ز قضا سنگ بزن

کوفه آتش بخود از بردن این ننگ بزن           حلـقـۀ در به کمربنـد علـی چنـگ بـزن

مرغکان سخت به منقار عبایش گـیرید

ورنـه فردا همگـی نوحه بـرایش گیرید

مظهر صبر خدا داده ز کف تاب امشب           چه به تعجـیل رود جانب محراب امشب

چشم خود پور مرادی زده بر خواب امشب           تا به تیغش دهد از خون علی آب امشب

امشب از اشک رود هستی عالم بر آب

مسجد کوفه بخود آی و علی را دریاب

شده نزدیک که طوفان همه جا را گیرد           زلـزلـه قـامـت ارکـان هُــدی را گـیـرد

مـوج خون دامـن محراب دعا را گیرد           یـک نفـر نیـست ره شیـر خدا را گیرد

منبر و مسجد و محراب بر آرید خروش

آخر ای مسجدیان از چه نشستید خموش

آه مـولا بــسـوی بـیـت خـدا گــام نـهـاد           پـای در قـتـلگـه خـویش سر انجام نهاد

داغ هـجــران به دل امــت اسـلام نـهـاد           دسـت بـر گـوش قـدم بـر زبـر بام نهاد

گویی آخر سخنش را بجـهان می گـوید

نه چه جانسوز و دل انگیز اذان می گوید

عاشق این است که از شوق وصال یارش           خصم را خواند و از خواب کند بیدارش

خـبر از سر ضمیرش دهد و از کارش           تـا بـه تـأخـیـر نیـفـتـد شـرف دیــدارش

زودتـر از هـمـه بـشـتابـد و قامـت بندد

نـشـود قـامــت او دسـت قــیـامت بـنـدد

اوست آرام ولی ارض و سماء می لرزد           جز دل او همه عالـم به خـدا مـی لرزد

مسجد و منبر و محراب و دعا می لرزد           دست و تیغی است که در موج فضا می لرزد

جـان حق در خطـر افـتاده خدا می داند

یک نفر نیست که تیغ از کف او بستاند

آسمان شعله، فضا دود، زمین زلزله شد           عـالم نـا متـناهـی هـمـه جـا ولـولـه شـد

کوفه تنها نه؛ که در عرش بپا غلغله شد           حـامـل وحی بفـریـاد در آن مرحله شد

شـاهـد حُسـن خـدای ازلـی را کـشــتـند

آه ای مـسـجـدیـان آه عـلـی را کــشـتـند

ایـن نـظام اسـت که یکـباره بـهم افـتاده           یـا وجود اسـت که در بیـم عـدم افـتـاده

لـوح آغشـته بـه خون گـشته قلـم افـتاده           عـلی از پـای بـه شمـشـیـر سـتم افـتـاده

رفته از هوش و همه دیده بسویـش دارند

شاید از اشک حسن باز بهـوشش آرنـد

نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها حتی سایت نخل میثم « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد



تیـغ در جامه نهـان جانب مسجد پـویـد           گام گاهش سخن از فاجعـه ای می گوید



چه بـه تعـجـیل زره مهـر جفا نتاب آید           نگـذاریـد که مــولا سـوی محـراب آیـد



شده نزدیک که طوفلن همه جا را بگیرد           زلـزلـه قـامـت ارکـان هــدی را گـیـرد



اوست آرام ولی ارض و سماء می لرزد           جـز دل او عـالـم هــمـه جـا مـی لـرزد



آسمان شعله، فضا دود، زیمـن زلزله شد           عـالم نـا متـناهـی هـمـه جـا ولـولـه شـد



شـاهـد حُسـن خـدای ازلـی را کـشــتـاد           آه ای مـسـجـدیـان آه عـلـی را کــشـتـند



ایـن نـظام اسـت که یکـبـاره بـهم افـتاد           یـا وجود اسـت که در بیـم عـدم افـتـاده